دست نوشته

چرکنویس های من

دست نوشته

چرکنویس های من

از خدا می‌خواهم

از خدا می‌خواهم مرا

به زمین بازگردند

اینجا بود باور کردم ارزش ببیشترین گناه را داری

خدایا کمک کن بازگردم

تا باز هم پنجه در پنجهٔ او, شب ها را صبح کنم

حال طعم تو را می دانم

و

حالا خوب می فهمم اخوان چه می گفت

هی‌ فلانی‌ شاید زندگی‌ همین باشد!!!

خوب که نگاه می‌کنم

زمین با تو و شرابش بهشت بود

ترسم از این است

که خیام را بینم ,اگر دیدمش

چگونه پاسخ نیش خندم را پس از خواندن ربأعیش دهم که می گفت

این نقد بگیرو دست از آن نسیه بدار

آواز دعل شنیدن از دور خوش است